ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
روزشمار غدیر پخش زنده حرم روزشمار فاطمیه آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج) وصیت شهدا |
نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
|
خورشیدرا به دیده شفق گونه دید و رفت ازدست ماه دست خودش را کشید و رفت ازخیمه ها کبوتر عاشق پرید ورفت تاقتلگاه مثل غزالی دوید و رفت دیدنیه آقازاده هی میخوره زمین،هی بلند میشه،آه،كجا میری عمه،وایسا لااقل یه زره تنتكنه عمه،داداش قاسمم زره اندازه اش نشد،من چرا زره بپوشم. میرفت پا برهنه در آن عرصه ی جدال میگفت عمه ، جان عمو کن مرا حلال شبپنجمی باید بهتر ناله بزنی،چرا میگم ناله بزنی،چون روضه ی عبدالله روضه ی گوداله داردبه قتلگاه سرازیر می شود یهبچه ی ده ساله چیكار میكنه اون وسط؟ مبهوتتیر و نیزه و شمشیر می شود کمکم خمیده می شود پیر می شود یکآن تعللی بکند دیر می شود دیدعمو افتاده بی رمقه،نانجیب یه ضربه تو سر حسین زد،كلاه خود افتاد،گردن حسین نمایانشد،سر اباعبدالله پیدا شد،بحربن كعب ملعون،اسمش رو بردم تو دلت لعنتش كنی،بحربنكعب،دید سر حسین،برهنه شد،شمشیرش رو بلند كرد،الان سر حسین رو جدا كنم،این بچه دیدالان موقعشه،تا شمشیر بالا رفت،یه بچه ده ساله،مگر چقدر بازو داره؟دستش روگرفت،جلوی شمشیر،وای،تادستش رو زدن،بازوش رو زدند،چی گفت:این بچه،وای من رو آتیشزده،تو رو نمی دونم،تا بازوش رو زدند،گفت:وای مادرم،مادرم،دو جور تفسیرمیكنند،جفتش رو برات میگم،هر كدوم رو پسندیدی ناله بزن،بعضی ها میگن بچه،كودك،تواوج سختی و صدمه،باید مادرش رو صدا بزنه،بچه همینطوره،از نظر روانی،وقتی حادثه ایبراش پیش بیاد،مادرش رو صدا میزنه،اما من این رو قبول ندارم،من میگم این بچه یامام حسنه،خون باباش تو رگاشه،آخه باباشم مادریه،باباشم تو كوچه ها دید یه مادریزمین خورد،آی امام حسنیا،از باباش یادگار داشت،افتاد تو بغل عمو، دستشبرید و گفت که ای وای مادرم رنگش پرید و گفت که ای وای مادرم آهی کشید و گفت که ای وای مادرم درخون تپید و گفت که ای وای مادرم كاشكیبه همین جا تمومش میكردند،نمی خوام اسمش رو ببرم اما چه كنم،تا شب هفتم شاید زندهنباشم،بذار اسم این نامرد و ببرم،تا دیدن افتاده تو بغل حسین،داره جون میده،یهدفعه اومد نانجیب،دارم عین مقتل رو میخونم،فرماه حرملة بن كاهل،دیدن داره جونمیده،نانجیب تیر سه شعبه زد،سر تو بغل حسین جدا شد،حسین...مدینه بگی انشاءالله،..حسین..من میگم وای از دل حسین،چی كشیدی حسین جان،دیدی بعضی وقتها،بچهرزمنده ها میدونن،خیلی ها تو بغلشون شهید شدن،خیلی ها تو بغل حسین شهید شدن،امابعضی شهادت ها از ذهن آدم نمیره،این همه از جنگ میگذره،بعضی ها هنوز میگن اون صحنهاز یادم نمیره،نمیدونم اون صحنه میره یا نه،تا افتاد سر تو بغل حسین،نمی دونم،یادداداش حسنش افتاد،اما خیلی طول نكشید،بگم یا نه؟نانجیب ها میخواستن سینه ی حسین وخلوت كنند،كسی رو سینه ی حسین نباشه،سه مرتبه بگو یا حسین.. نظرات شما عزیزان: برچسبها: شعر, اشعارسروده جهان میهن, شعرسینه زنی , اشعارمحرم, شعرمحرم, شب عاشورا, شعرمداحی, شعرسینه زنی شور(ویژه محرم), نوحه , شعر, اشعارسروده جهان میهن, شعرسینه زنی , شعرمداحی, نوحه , , لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
پیوندهای روزانه
برچسب ها
اشعارسروده جهان میهن (16), شعرسینه زنی (16), شعرمداحی (16), شعر (15), نوحه (14), شهدا (12), اشعارمحرم (11), حجاب (10), خون شهدا (10), شعرمحرم (8), شب عاشورا (8), شعرسینه زنی شور(ویژه محرم) (8), عکس طبیعت (7), عکس منظره (7), زینبیون (5),
|