ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
روزشمار غدیر پخش زنده حرم روزشمار فاطمیه آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج) وصیت شهدا |
نویسنده روابط عمومی در سه شنبه 28 آبان 1392
|
لطفاجهت استفاده از اشعارمذهبی ویادانلودکلیک فرمایئد
(برگرفته از وب سایت باب الحرم)
لطفاجهت استفاده از اشعارمذهبی ویادانلودکلیک فرمایئد
(برگرفته از وب سایت شهید آوینی )
برچسبها: شور ماه محرم الحرام , اشعارمحرم, شعر, پایگاه شعرمذهبی, هیئت زینبیون , لطفا کیک فرمائید (پرینت بگیرید) , دریافت فایل pdf به عنوان نسخه چاپی اشعار , , نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
|
دستش به دست عمه و میخواست جان دهد میخواست پیش عمه عمو را صدا زند میدید حلقه حلقه همه چرخ می زنند تا زخم بر بهشت حیا، بی حیا زند سنگیرسیده بوسه به پیشانی اش دهد دستی رسید چنگ به سمت عبا زند از بس كه ازدحام حرامی است نیزه دار نوبت گرفته است كه سر نیزه را زند حسین....روضه عبدالله روضه ی گوداله،مرد میخواد پای روضه اش پا میزنند راه نفس بند آوردند پر میکشند تا که کمی دست و پا زند خوناز شکاف وا شده فواره میزند وقتی ز پشت نیزه کسی بی هوا زند طاقت نداشت تا که صدای پدر شنید بابا برو ، برو نمان كه عمو ناله ها زند دستشکشید و هرچه توان داشت میدوید تیغی ولی رسید که آن دست را زند از بس كه جا نبود در انبوه زخم ها در مانده بود حرمله تیر از كجا زند حسین....ای حسین...جلسه بانیش امام مجتبیاست،امام مجتبی خدای صبره،ولی ما تو روضه ی بچه اش صبرمون طاق میشه،ای حسین.. یهجمله میگم دیگه نمیگم:امام سجاد خورد خورد،این بدن و از بدن بابا جدامیكرد...حسین...حسین آرام جانم،حسین روح و روانم،دیدی یه جا معركه میگیرند،یه بچهقدش كوتاهه میاد،میگه چه خبره؟میگن اینجا معركه گرفتن،از لای جمعیت میاد میگه بریدكنار،خودش رو از زیر پای مردم رد میكنه،از لای این جمعیتی كه همه نیزه دستشونه،همهدارند داد میزنند،یه صدای بچه گونه میگه برید كنار،برید كنار، تا رسید بالا سر عمو زخم و باید با دست نگه داری،اما یهزخم،نه، دو تا زخم،آخر دید نمیشه كاری كرد،سینه به سینه ی عمو چسباند،ایحسین،ارباب من حسین،آقای من حسین،عشق من حسین،دین من حسین،آی حسین..تو روضهبخون...آی حسین...خسته شدی؟مادرش یه لحظه صداش بند نمیآد،غریب مادر حسین....ایحسین،حسین،حسین،ای تشنه لب حسین بابام انگاری با عموم تو میدونه،میدونه سرتا پای عمو حسینم،پرخونه،پرخونه آخه بچه یك سالش بوده،باباش رفته،تو بغل حسین بزرگشده،مردم بعضی ها یاوه گویی می كنند،برا اینكه نگن حسین به بچه هاش بیشتر میرسه،هرجا میرفت،این عبدالله بن الحسن باهاش بود،اینقدر حساسیت داشت،به زینب گفت:خواهر،نبینم صدای گریه ات بیاد،هوای این بچه رو داشته باش،خواهر من رفتم بچه ها روبه تو میسپارم،این بچه یادت نره،خواهر نكنه،بیای تو میدون،تا من زنده ام،خواهر بههمه بچه ها بگو لباس اسیری تنشون كنن،این بچه رو،داشته باش،مهلاً مهلا،پایین اومدزیر گلوش رو بوسید،داشت میرفت،گفت:خواهر،این بچه رو،همچین دست از دست عمه كشیدآستین پاره شد،كجا اومدی،حسین آرام جانم،حسین روح و روانم،امشب عاشوراست،امشب روضهی گودال قتلگاهه،ذكر بگیر اروم بگیری،حسین آرام جانم،حسین روح و روانم
برچسبها: شور ماه محرم الحرام , اشعارمحرم, شعر, پایگاه شعرمذهبی, هیئت زینبیون , لطفا کیک فرمائید (پرینت بگیرید) , دریافت فایل pdf به عنوان نسخه چاپی اشعار , , نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
|
عنایات جواد الائمه روبخونید،خیلی عجیبه،بارها و بارها این نانجیب ها به اذیت و آزار این ذوات مقدسهپرداختند،مخصوصاً جواد الائمه رو از سنین خردسالی مأمون ملعون اذیت و آزار می كرد،اُمفضل ملعونه اومد پهلوی ملعون،شكایت آورد،اینقدر بدگویی از آقا جواد الائمه كرد،تاریخنوشته،مأمون ملعون،مست لایعقل بود،شبانه از خانه بیرون شد،سوار بر اسب،شمشیر دردست،وارد حجره ی جوادالائمه شد،با خیال باطل خودش،شمشیر آنقدر بر بدن نازنین آقاجوادالائمه زد،دخترشم داره میبینه،دخترش با اینكه خودش اومده تحریك كردهبابارو،ترسید،گفت:عجب كاری بابام كرد،مست بود نفهمید،اگه هشیار بشه،شاید منم اذیتكنه،این طور تحریكش كردم،وقتی به هوش اومد گفت:بابا فهمیدی چیكاركردی،گفت:نه.گفت:وارد حجره ی جواد الائمه شدی با شمشیر،او را قطعه قطعهكردی،گفت:نه باورم نمیشه.چون بعد از اینكه آقا امام هشتم به شهادت رسید،همه ی مردماز مأمون برگشتند،دیگه نمی خواد خطای قبلش رو تكرار كنه،خادمش رو طلبید،گفت:ببینممن دیشب تو چه حالی بودم،گفت:امیر همینطور كه دخترت گفت:رفتی تو حجره ی جوادالائمه،با شمشیر بر پیكر جواد الائمه زدی،ترس بیشتر بر بدنش افتاد،گفت:برو یه خبریبیار ببینم چه خبری شده،وارد حجره ی جوادالائمه شد،دید آقا سر سجاده اش نشسته،خیلیخدا رو شكر كرد،برگشت،گفت:الحمدالله اونجور كه من دیدم جوادالائمه سالمه،اما دیدمدیشب چیكار كردی،گفت:بگید جوادالائمه بیاد،اكرام،احترام،حرفم اینه،آقاجوادالائمه،با وجود اینكه این نانجیب،دیشب مست وارد حجره اش شد،این جسارت روكرد،گفت: مامون،می خوام یه حرزی بهت بدم،حرز منه، این حرز همرات باشه،هیچ موقعدشمن به تو آسیبی نمی رسونه،بعد تو بری در خونه جواد الائمه دست خالی برگردی... برچسبها: شور ماه محرم الحرام , اشعارمحرم, شعر, پایگاه شعرمذهبی, هیئت زینبیون , لطفا کیک فرمائید (پرینت بگیرید) , دریافت فایل pdf به عنوان نسخه چاپی اشعار , , لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
پیوندهای روزانه
برچسب ها
اشعارسروده جهان میهن (16), شعرسینه زنی (16), شعرمداحی (16), شعر (15), نوحه (14), شهدا (12), اشعارمحرم (11), حجاب (10), خون شهدا (10), شعرمحرم (8), شب عاشورا (8), شعرسینه زنی شور(ویژه محرم) (8), عکس طبیعت (7), عکس منظره (7), زینبیون (5),
|