ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
روزشمار غدیر پخش زنده حرم روزشمار فاطمیه آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج) وصیت شهدا |
نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
|
حسین برات یه دنیا غمآوردم گلام رو با خودمآوردم ببخش كه هدیه كمآوردم حسین بخدا،امشب نیازبه روضهخون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم. حسین ستاره ی عرشبرینم بشنو صدای آتشینم تو دست رد نزن بهسینه ام حسین بارون رحمت من به خواهرت نزول كن داداش به جون مادر بچه هامو قبول كن بنا به بعضی ازاقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفربودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازادههای بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات دارهخانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشونشانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاشبیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتوننره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید، حسین برات یه دنیا غمآوردم گلام رو با خودمآوردم ببخش كه هدیه كمآوردم حسین ستاره ی عرشبرینم بشنو صدای آتشینم تو دست رد نزن بهسینه ام نقل اینه :خانوم زینبدستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما بریداز دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگهخدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دیدخرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دستبچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با همداشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سختراضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسینگریه كرد. نگاه به قدشون كن ببین مرد نبردند می خوان مثل خود من دور سرت بگردند اونیكه تو باید امشببا زینب بگی اینه،نشست كف خیمه: حسین غریب مادر،حسینغریب مادر..... حسین بذار فدای اكبرت شن غرق به خون برابرت شن تا افتخار خواهرت شن حسین بذار نمك بریزم روزخم دلاتون حسین قول میدم این گل هایزیبام اگه برن از جلو چشمام از خیمه ام بیروننمیآم حسین همه ذكر و فكر زینبحسینه غصه نخور غریبی فدای نیم نگاهت من و دوتا جوونم اینجا میشیم سپاهت می خوام دو یاس پرپر میون گلزارت شن بذار بلاگردون چشم علمدارت شن یه زینبی میگیم،یهزینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیرواجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیرنگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازهخدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینبشروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابیعبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میادبه راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابایا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفتآوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه،این دخترتكربلا میره،اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نهباباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میكشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهایبرهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند،ای حسین.........صل اللهعلیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله
برچسبها: شعرتخریب بقیع, سالروز تخریب بقیع , اشعارتخریب بقیع , بقیع, مدینه , جهان میهن, زینبیون, شعرتخریب بقیع, سالروز تخریب بقیع , اشعارتخریب بقیع , بقیع, مدینه , شعرتخریب بقیع, نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
| شهدای گمنام مادراتون غریبند ذره ذره بی صدا دیگه دارن میمیرند عمریه چشم انتظاری بَسمه،دل بی قراری یه سئوال دارم عزیزم،قصد برگشتن نداری شهدای گمنام،شهدای گمنام پسرم فدات بشم،فدای قد و بالات دیگه صبرم سر اومد،خیلی دل تنگم برات چشامو دوختم به در، تا شاید از در تو بیای این همه چشم انتظاری،پسرم پس كی میآی شهدای گمنام،شهدای گمنام یه روزی بچه بودی،یادمه بچگیات از تو ذهنم نمیره،شور و شوق بازیات یادمه شیش ماهگیت،بردمت سینه زنی هی یادت دادم دم از،شاه مدینه بزنی روزبه روز بزرگ شدی،رعنا و رشید شدی رفتی و پر كشیدی،شاید از ما سیر شدی شهدای گمنام،شهدای گمنام غصه دارم كه خبر از قدو بالات ندارم یه پلاك و یك لباستم بیاد قبول دارم برچسبها: عکس, اطلاعات, تصاویری اطلاع رسانی , زینبیون, تصویرزیبا, خرید, تحفه فرنگ , , نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
| دلمگرفته، بازم چشام بارونیه،وای،وای،وای خبرآوردن، بازم تو شهر مهمونیه، وای،وای،وای شهیدگمنام سلام،خوش اومدی مسافر من،خسته نباشی پهلوون شهید گمنام سلام،پرستوی مهاجر من، صفا دادی بهشهرمون وقتیرسیدی همجا بوی خوش خدا پیچید،تو مگه كجا بودی وقتیرسیدی كوچه ها نسیم كربلا رسید،تو مگه كجا بودی وقتیرسیدی همه جا عطر گل نرگس اومد،مگه با آقا بودی وقتیرسیدی همه اشكا مثل زهرا می چكید،تو مگه كجا بودی شهیدگمنام،شهید گمنام شهیدگمنام،دوباره زائرت شدم،برادر شهیدگمنام ،بازم كبوترت شدم،برادر شهیدگمنام بگو،بگو به من حرف دلت رو،تاكی می خوای سكوت كنی شهیدگمنام بگو،پس كی می خوای فكری برا ،بغض توی گلوت كنی راستیهنوز مادر پیرت تو خونه منتظره،چرا اینجا خوابیدی راستیمادر نصف شبا با گریه از خواب می پره،چرا اینجا خوابیدی راستیبابات چند ساله دق مرگ شد و عمرش سر اومد،خدا رحمتش كنه راستیكسی نیست مادر و حتی یه دكتر ببره،چرا اینجا خوابیدی شهیدگمنام،شهید گمنام خودممیدونم،شرمنده ی پلاكتم،وای وای وای مدیوناشك فرزند بی پناهتم،وای،وای،وای حقداری هرچی بگی،تازه دارم كنار قبرت،فكر دقایق می كنم حقداری هر چی بگی،بروم نیار گلایه هاتو،خودم دارم دق می كنم باشهدیگه كل وصیت هاتو اجرا میكنم،تو فقط غصه نخور باشهدیگه دعا برا یوسف زهرا میكنم،تو فقط غصه نخور باشهدیگه كاری برا غوغای محشر میكنم،تو فقط غصه نخور باشهدیگه فكری برا اشكای رهبر میكنم،تو فقط غصه نخور شهیدگمنام،شهید گمنام،شهید گمنام برچسبها: سخنرانی , نحوه سخنرانی , جهان میهن, زینبیون, سخنرانی , نحوه سخنرانی , جهان میهن, زینبیون, سخنرانی , نحوه سخنرانی , جهان میهن, زینبیون, , لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
پیوندهای روزانه
برچسب ها
اشعارسروده جهان میهن (16), شعرسینه زنی (16), شعرمداحی (16), شعر (15), نوحه (14), شهدا (12), اشعارمحرم (11), حجاب (10), خون شهدا (10), شعرمحرم (8), شب عاشورا (8), شعرسینه زنی شور(ویژه محرم) (8), عکس طبیعت (7), عکس منظره (7), زینبیون (5),
|