ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
روزشمار غدیر پخش زنده حرم روزشمار فاطمیه آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج) وصیت شهدا |
نویسنده روابط عمومی در 1 فروردين 1387
|
ما هم نمی فهمیم،كسی باید جَووناز دست داده باشه،تا بفهمه،یعنی چی حضرت زینب سلام الله علیها میگه،وقتی دیدم صدایعلی از وسط میدان اومد داداشم هی میشینه،هی بلند میشه،رنگ صورت حسین برگشته،گفتمداداش چیه؟گفت:علیم رو كشتند،وقتی رسید كنار بدن علی اكبر،خودش رو از بالای مركبانداخت رو زمین،كجا دنبال بدن بگرده؟این ور میشد میگفت:علی،این ور،علی،علی،جلواومد بالا سرش نشست،سر رو گذاشت رو زانوش،دلش آروم نشد،این صورت رو گذاشت رو صورتعلی ،ولدی علی،با دستان خودش،دست بُرد داخل دهن،این لخته های خون رو از تو دهنمیكشید بیرون،میگفت:نمی خوای جواب من رو بدی؟دارم میمیرم،امشب اگه كربلا بودیم یهكلمه از علی اكبر نمی تونستیم بگیم،ملا عباس مازندرانی تو اون رؤیای صادقه،وقتیبردنش كربلا،خدمت حضرت مشرف شد،حضرت فرمود:خوب روضه خوندی اما،شب های جمعه دیگه توحرم ما اومدی،حرف از علی اكبر نزن،مادرم فاطمه تو حرمه،تو روضه میخونی نمی دونیمادرم چه میكنه،عرضم این یه جمله است،اما زین العابدین میگه دیدم تو خیمه ولولهشده،رفت و آمد زیاد شده،اما از هر كی میپرسیدم چی شده؟هیچكی هیچی نمیگفت،به مریضمیگن خبر بد ندید،هر كی یه جور طرفه میرفت،اما یه لحظه پرده خیمه رو بالا زدن،نگاهكردم دیدم چند تا جوون،یه عبا برداشتن،یه چیزی تو این عبا ریختن،دارن میارندارالحرب،بازم نفهمیدم چی شده،اما پشت سرش دیم،زینب زیر بغل حسین رو گرفته،عباسداره به سر میزنه. بخوان به گوش سحرها اذان علیاكبر بخوان دوباره برایم بخوانعلی اكبر لب ترك تركت را به هم نزنبابا نه،بذار جور دیگه اش رو بگم: لب ترك تركت را به هم بزنبابا اما تكان نخور كه نپاشد جهان علی اكبر دوباره داغ پیمبر تحملش سختاست نرو جوانی ِ حیدر بمان علیاكبر تا اومد گفت:بابا می خوامبرم به میدان،بی معطلی ابی عبدالله گفت:برو،بر خلاف قاسم،كه وقتی اومد ابیعبدالله،این پا اون پا كرد،علی اكبر كه اومد ابی عبدالله گفت:برو به میدان،چقدرقشنگ شاعر آورده،عمان سامانی: برو كه در یك دل نمی گنجد دودوست برو ،اما،قبل رفتن برو توخیمه،بچه ها دورت بگردن،زن و بچه ببیننت،طوری دور علی حلقه زده بودند دور علی اینزن و بچه،كه ابی عبدالله فریاد زد،رها كنید علی ِ من رو،علی من محو خداست،بذاریدبره، به دست غصه نده دست دخترانمرا تمام دلخوشی ِ كاروان علیاكبر ببینکه تیر فراقت نشسته بر جگرم ببینقدم زغمت شد کمان علی اکبر یه جوری التماس رو آدم ازحرفاش میبینه،درسته امامه،اما رابطه پدر و پسری رو هم در نظرت بیار عصای پیری بابا مقابلم نشكن توان بده به من ِ ناتوان علیاكبر نمی دونم میگیری یا نه؟اگهگرفتی امشب با ناله ات عرض ادب كن كنار جسم تو رسم جهان عوضشده است نشسته پیر كنار جوان علیاكبر حسین........ برچسبها: حضرت زینب, ام المصائب, ام المکاتب, اشعارحضرت زینب, هیئت زینبیون , متن اشعارحضرت زینب, اشعارسینه زنی حضرت زینب, شور, سنگین, زمزمه, اشعارمذهبی, پایگاه شعر, دانلودنوحه, شعر, , نویسنده روابط عمومی در شنبه 25 آبان 1392
| نویسنده روابط عمومی در چهار شنبه 8 آبان 1392
| لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
پیوندهای روزانه
برچسب ها
اشعارسروده جهان میهن (16), شعرسینه زنی (16), شعرمداحی (16), شعر (15), نوحه (14), شهدا (12), اشعارمحرم (11), حجاب (10), خون شهدا (10), شعرمحرم (8), شب عاشورا (8), شعرسینه زنی شور(ویژه محرم) (8), عکس طبیعت (7), عکس منظره (7), زینبیون (5),
|